حالات منیکی از مفاهیم مهم در روانشناسی است.
مفهوم " من " را از ابهام فرویدی بیرون آورده و به زبانی بیان داشته اند که هر کس بدون اینکه روانکاو آموزش ددیهای باشد، آن را دریافته و در شناخت " چرایی رفتار" آدمیان به کار گیرد. در این سبک تحلیل به مجموع هر کنش و واکنش یک مراوده میگویند، برای مثال اگر مدیری به یکی از کارکنان بگوید:" واقعا کارت را خوب انجا دادهای " و او نیز در پاسخ بگوید:" متشکرم" مجوعه این کنش و واکنش یک مراوده است.
مراوده گاهی بیرونی است و دیگران مخاطب هستند و گاهی درونی است که در این حالت آدمیخود را مخاطب قرار میدهد. برای مثال اگر ناگهان انگیزهای در ذهن ما ایجاد شود که چیزی به کسی بگوییم ممکن است از درون صدایی بشنیم که به ما میگوید" نه این کار را نکن" . این خطابها تصوری که در ذهن صورت میگیرد حالتهای " من " نامیده میشود.
از سویی شخصیت هر فرد مجموعهای از الگوهای رفتاری است که طی زمان شکل گرفته و به صورت عادی در آمده است و دیگران به تدریج آن مجموعه را شناساننده و معروف وی در نظر میگیرند. این الگوهای رفتاری در اثر ترکیبات مختلفی از سه حالت " من " شکل میگیرد.
حالان عبارتند از : من والدینی، من بزرگسالی و من کودکی. ناگفته نماند که این مفهاهیم در اینجا معانی خاصی دارند. همانگونه که یک بزرگسال این منها را دارد، یک کودک سه ساله نیز تمامیاین منها را در خود دارد. بنابراین باید این نکته را در نظر داشت که این حالات من هیچ ارتباطی با سن تقویمیآدمها ندارد بلکه با سن روانی آنان سر و کار دارد. هر چند که نمیتوانیم این حالتهای من را به طورمستقیم مشاهده کنیم ولی با ملاحظه رفتار میتوانیم پی ببریم که در آن لحظه کدامیک از سه حالت من بر فرد حاکمیت دارد.
حالت من والدینینتیجه پیامهایی است که انسانها از والدین، برادران و خواهران بزرگتر، معلمین مدرسه، مربیان تربیتی، و سایر افراد صاحب نفوذ در طول دوران اولیه زندگی میپذیرند. این پیامها را میتوان به صورت نوراهایی فرض کرد که در جای مناسبی در ذهن ثبت و ضبط شده و آماده چخش میباشند، آنچه شما باید انجام دهید این است که مانند گرفتن شماره تلفن دکمه را به درستی فشار داده و پیام را دریافت نمایید. بدین ترتیب هنگامیکه کسی از نظر ذهنی" نوارهای قدیمی" دوران کودکی را دوباره پخش میکند، تحت حالت " من والدینی" عمل میکند. مطالبی مانند این کار درست است، این کار بد است، و بایدها و نبایدها.
بنابراین میتوان گفت من والدینی قسمت ارزشیاب ما است، که رفتار ارزشگذاری شدهای را بر میانگیزد، ولی باید به خاطر داشت که این رفتار ارزشگذاری شده ضرورتا دارای ارزش واقعی نبوده بلکه " ارزش آموخته شده " میباشند.
من والدینی بر دو نوع است" پرورشی و عیبجو. من والدینی پرورشی آن قسمت از شخصیت یک فرد است که دیگران را درک کرده ، به آنها توجه دارد. رفتار نشات گرفته از من والدینی پرورشی ممکن است رفتار دیگران را جهت بدهد ولی آنان را تحقیر نکرده و احساس نادرست بودن به آنها نمیدهد.
من والدینی عیبجو بر رفتار و همچنین شخصیت افراد حله میکند و در واقع این احساس را به افراد میدهد که نه تنها رفتارشان خوب نیست بلکه ذاتا نیز خوب نیستند.وقتی که افراد در حالت من والدینی عیبجو هستند، بسیار ارزشیاب و قضاوت گرند. آنان همیشه با به کار بردن کلماتی نظیر " بهتر است " و یا "باید" آماده پاسخگویی به چیزهایی هستند که دیگران میشنوند . این افراد با حالت من والیدینی عیبجوی شدید بایدها و نبایدهایی را برای دیگران و همچنین برای خود قائل هستند.
شناخت خود و افراد میتواند بهبهبود روابط کمک بسیاری کند و این راه تنها با مطالعه و کند و کاو در خود اجرا خواهد شد. در مطالب آتی به سایر حالات من نیز خواهیم پرداهت.